دست های کوچکش به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسدالتماس می کند آقا...آقا...دعا می خری؟و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند و برای فرج آقا دعا می کند...