دایناسورها هنوز زنده اند . من نه جغرافیا خوانده ام نه زمین شناسی نه زیست شناسی ...ولی مطمئنم دایناسورها هنوز زندگی می کنند جایی در اعماق روح بشر اصلا مهم نیست که درجه حرارت زمین چند درجه گرم شده...اصلا مهم نیست آیا غذایی برای آن ها پیدا می شود؟!یا نه؟

ولی دایناسورها هنوز زنده اند ،جایی در اعماق ذهن و روح من و شما زنده اند، تنفس می کنند ،سر در می آورند،دهن غره می روند،دندان هایشان را نشانمان می دهند،بوی گند دهنشان را در فضای ذهن و روحمان پخش می کنند...

درست همان لحظه های سرد و بی روحی که یک گوشه کز کرده ایم و نمی دانیم درونمان از سرمای چند درجه لرزش گرفته همان لحظه هایی که آن قدر بی روح و کرخت می شویم که حتی انگشتانمان حال تکان خوردن ندارد

باید مطمعن باشیم که یکی از همان دایناسورهای زمین روحمان سر برآورده تا ببلعدمان !گاهی اوقات اصلا خوش خوشانمان می شود به بدترین نحو ممکن بلعیده شویم که یکی از آن قرمزهای بدرنگش بیاید استخوان هایمان را زیر دندان هایش خورد کند و بعد با آب دهانش مخلوط شویم ...

گاهی اوقات دلمان می خواهد به دایناسورهای زمین روحمان چشمک های موذیانه،گاهی کودکانه و گاهی ناشیانه بزنیم...

وگاهی دلمان می خواهد تبر برداریم و بر سرش بکویم . که البته کار گزافی است مگر تبر من و شما و روح کرختمان چه قدر توان دارد یا تبرمان دونیم می شود یا دست آخر شکست خورده و ناکام مغلوب میشویم

 دایناسور روح من این بار وحشتناک تر از هر چه که در فکرتان بگنجد سربرآورده  با همه ی ناامیدیم باید تبرم را بکوبم بر فرق مغزش دعا کنید فائق آید...تبرم تیز باشد و خدایم ممدکار...

که شکست بر دایناسورها یعنی مرگ...