کافه کتاب2
کم پیش می آید آدم این طوری غافلگیر بشود ...
اصلا کم پیش می آید یک جایی بروی که حالت خوب بشود...
کم پیش می آید توی این شهر یک نقطه ی دنج پیدا کنی که ذوق زده ات کند...
کم تر جایی هست که بتوانی حتی تنها و بدون دوستانت بروی ولی کیفورت کند...
ولی من چند وقت پیش یک همچین نقطه ای را کشف کردم به شخصه مطمِنم لذتی که من از کشف این مکان بردم کریستف کلمب از کشف قاره آمریکا نبرد
بعله یک کافه کتاب دنج در حوالی خانه مان آن قدر ساکت و آرام و البته با یک موسیقی دل نواز و کلی کتاب درست و درمان و یک کافه ی باکلاس با نوشیدنی های عالی و پر از گلدان های شمعدانی و میز و صندلی های چوبی ...
هم میتوانی یک قهوه سفارش بدهی و بشینی تا شب همان جا کتاب بخوانی هم می توانی اگر خواستی کتاب را بخری...
به نظر شما گل گاو زبان با کدام کتاب تناسب دارد؟
ناتوردشت با....
جنایات و مکافات با یک قهوه ی نسبتا تلخ؟
جانستان کابلستان با چای داغ بدون قند؟
قیدار با آب پرتقال؟!یا بستنی ؟!نه من با شربت به لیمو
............
پ.ن1-چهار راه دکتری .بازار ناشران گلستان ...
پ.ن2-تا حالا دیدید آدم اینطوری مفت و مجانی بیاید تبلیغ کسی را بکند...
پ.ن3-عکسش را نمی گذارم تا خودتان بروید ببینید خخخخخخ
پ.ن4-جان میدهد برای این که تولد دوستان ....تان را آنجا برگذار کنید البته نمی دانم آقای فروشنده شاید اجازه ندهد...(خودشان قلم رنجه کردند و اجازه دادندالبته با حفظ شئونات)